قلم توتم من است،توتم ماست،به قلم سوگند،به خون سیاهی که ازحلقومش می چکد سوگند،به رشحه خونی که از زبانش می تراود سوگند،به ضجه های دردی که از سینه اش بر می آید سوگند....که توتم مقدسم را نمی فروشم ،نمی کشم،گوشت و خونش را نمی خورم،به دست زورش تسلیم نمی کنم،به کیسه زرش نمی بخشم، به سر انگشت تزویرش نمی سپارم، دستم را قلم می کنم، وقلمم را ازدست نمی گذارم ، چشمهایم را کور می کنم ، گوشهایم را کر می کنم، پاهایم را
می شکنم، انگشتانم را بند بند می برم ، سینه ام را می شکافم ، قلبم را می کشم ، حتی زبانم را
می برم و لبم را می دوزم.....
اما قلمم را به بیگانه نمی دهم
به جان او سوگند که جانم را فدیه اش می کنم، اسماعیلم را قربانیش می کنم ، به خون سیاه او سوگند که در غدیرخون سر خم غوطه می خورم به درمان او، هر جا مرا بخواند ، هرجا مرا براند، هر چه از من بخواهد ، در طا عتش درنک نمی کنم.
قلم توتم من است ، امانت روح القدس من است، ودیه مریم پا ک من است ، صلیب مقدس من است، درو فای او، اسیر قیصر نمی شوم ، زر خرید یهود نمی شوم، بگذاربرقامت بلند وراستین و استوار قلمم به صلیبم کشند، به چهار میخم کوبند ، تا او که استوانه حیاتم بوده است، صلیب مرگم شود ، شاهد رسالتم گردد، گواه شهادتم باشد، تا خدا ببیند که به نا مجوئی، بر قلمم بالا نرفته ام ، تا خلق بداند که به کامجوئی بر سفره گوشت حرام توتم ننشسته ام، تا زوربداند، زر بداند و تزویر بداند که امانت خدا را ، فرعونیان نمی توانند ازمن گرفت ، ودیعه عشق را قارونیان نمی توانند از من خرید و یادگار رسا لت را بلعمیان نمی توانند از من ربود.....
هرکسی را ، هرقبیله ای را تو تمی است؛ توتم من ، توتم قبیله من قلم است.
قلم زبان خدا است ، قلم امانت آدم است ، قلم ودیعه عشق است ، هرکسی را توتمی است،
وقلم توتم من است.
و قلم توتم ما است. دکترعلی شریعتی – مشهد - 1347